ماورای کوه

سالكی از پيری كه در كوهستان زندگی می كرد پرسيد:

راه چيست؟

پير در پاسخ گفت: اين كوهستان چه زيباست.

سالك گفت: من از كوه نپرسيدم، از راه پرسيدم.

پير گفت: پسرم، تا ماورای كوه را در نيابی نمی توانی راه را بيابی.

          

این وبلاگ تا اطلاع ثانوی تعطیل است.

گام اول تكنيك هاي حل مساله:تعريف مساله

حل مساله امري بسيار مهم است اما حل كننده ي مساله معمولا آن را درست نمي فهمد.ما بايد در اولين گام بايد مساله را تعريف كنيم كه معمولا حل كننده ي مساله به عنوان مدير معمولا اين مرحله را نيز فراموش مي نمايد.

روي مساله بر اساس اهداف تصميم گيري مي شود يعني ما بر اساس اهدافي كه داريم در مورد مساله تصميم مي گيريم.


اگر كسي به دنبال پول بيشتر است و او مقداري پول دارد او يك مساله دارد ولي اگر كسي به دنبال پول بيشتر نباشد داشتن پول براي او مساله به حساب نمي آيد.

به عنوان مثال مديران توليد معمولا از طريق سرعت خط توليد مورد ارزيابي قرار مي گيرند كه به صورت درصدي از ساعات كار شده نسبت به كل ساعات پتانسيل قابل كار، نشان داده مي شود.از اين رو مديران توليد بعضي اوقات خط توليد را فقط بر اساس اين عامل و بدون در نظر گرفتن ساير عوامل فروش اداره مي كنند.كه اين عامل مي تواند باعث افزايش نرخ عرضه بر تقاضا و در نتيجه ركود شود.كه ركود و افزايش محصولات در انبار مساله اي براي مديران عامل است در حالي كه اين عامل مشكلي براي مديرتوليد به حساب نمي آيد.

اگر يك هدف بين مديران متفاوت باشد آنها يك وضعيت واحد را به طرق مختلفي مي بينند.يكي ممكن است وضعيت را وضعيت مساله داري ببيند در حالي كه از ديد ديگري اصلا مشكلي وجود نداشته باشد.از اين رو براي شناسايي يك مشكل(مساله) حل كننده ي مساله بايد اهداف مختلف را مشخص نمايد.

ولي متاسفانه بارها حل كنندگان مسايل مشخص كردن اهداف را فراموش مي كنند و در نتيجه بين پروژه هاي مختلف حل مساله دچار سردر گمي و اشتباه مي شوند.از اين رو حل كنندگان مسئله بايد كار حل مسئله شان را در پروژه هاي مختلف با تعريف اهداف و مسايل شروع نمايند.

 

اصطلاحات حل مساله:

در اين قسمت 7 اصطلاح از تكنيك هاي حل مساله مورد بررسي قرار مي گيرد.

هدف(Purpose):آن چيزي است كه مي خواهيم انجام دهيم يا آن چيزي است كه مي خواهيم باشيم.هدف مفهوم به ظاهر سادهخ اي است ولي حل كنندگان مسايل ،به ويژه در زمينه هاي مديريتي فراموش مي كنند اهداف را در اولين گام تثبيت نمايند.بدون هدف ما هيچ تفكري در مورد مسايل نمي توانيد داشته باشيم.

وضعيت(Situation): وضعيت چگونگي شرايط است ولي اين كه بگوييم وضعيت خوب يا بد است نمي باشد.ما بايد وضعيت را آن گونه كه هست مورد شناسايي قرار دهيم.همه ي وضعيت هاي موجود را نمي توان به عنوان مساله در نظر گرفت.قبل از اين كه ما مشكلي را شناسايي كنيم بايد وضعيت موجود را بدون توجه به مسايل و مشكلات به صورت واضح شناسايي نماييم.

بدون شناسايي هدفمند وضعيت، حل مساله نمي تواند به ور صحيح انجام گيرد چون در اين صورت حل كننده ي مساله آن را بر اساس پيش داوري هاي خود قضاوت مي نمايد.

مساله(problem):مساله بخشي از وضعيت است كه نمي تواند باعث رسيدن به هدف شود و زماني كه حل كننده ي مساله از تفاوت اهداف مختلف غفلت مي نمايد نمي تواند مسايل را به طور صحيح شناسايي نمايد.

علت(cause):علت عاملي است كه باعث به وجود آمدن مساله مي شود.بعضي از حل كنندگان مسائل نمي توانند مساله را از علت تمييز دهند ولي از آنجايي كه مسائل قسمتي از وضعيت فعلي هستند از اين رو مسايل حالت كلي تري نسبت به علتها دارند.به عبارت ديگر علت ها حقايق به خصوصي هستند كه باعث ايجاد مسائل هستند.بدون تميز دادن علت از مسائل حل كردن مسائل نمي تواند به صورت ويژه و صحيحي انجام گيرد.يافتن حقايق به خصوصي كه باعث ايجاو مسايل مي شوند گام مهمي در حل مساله مي باشد.

علتهاي حل شدني(Solvable Cause):علت هاي قابل حل بخشي از علل وقوع مساله هستند.زماني كه ما مساله اي را حل مي كنيم بايد بر روي مسايل قابل حل تمركز نماييم.يافتن علل قابل حل گام مهم ديگري در حل مساله است ولي در اغلب موارد حل كنندگان مسئله نمي توانند علل حل شدني را از بقيه ي علت ها تشخيص دهند.

دليل اهميت اين امر اين است كه اگر ما بخواهيم علل حل نشدني را حل نماييم جز اتلاف وقت چيزي عايدمان نخواهد شد.تشخيص علل قابل حل مساله گام مهمي در افزايش كار بازده حل مساله خواهد بود.

پي آمد(Issue):پي آمد نقطه ي مقابل مساله است اگر مساله نبود پول باشد در اين صورت پي آمد به دست آوردن پول است.بعضي حل كنندگان مساله اطلاعي در مورد پي آمد ها ندارندوآنها ممكن است فكر كنند كه" نداشتن پول"به معني پي آمد است و در حالت بد تر امكان دارد حل كنندگان مساله، مشكلات را كه بار منفي داند با پي آمد كه بار مثبت داند ادغام كنند.

راه حل(Solution):راه حل يك اقدام خاص در جهت حل مساله است كه معادل با يك اقدام خاص در جهت شناسايي پي آمد مي باشد.بعضي از حل كنندگان مسايل،پي آمد ها را به اقدامات خاص تجزيه نمي كنند. بايد اضافه كرد پي آمدها راه حل نيستند و از اين رو حل كنندگان مسايل بايد پي آمد ها را در اقدامات خاصي طبقه بندي نمايند.