استفن هاوكينگ دانشمند برجسته جهان به ايران مي‌آيد

استفن هاوكينگ دانشمند برجسته جهان به ايران مي‌آيد

 

استفن هاوكينگ، استاد دانشگاه كمبريج و فيزيكدان برجسته معاصر به دعوت پژوهشگاه دانش‌هاي بنيادي به ايران مي‌آيد.

به گزارش ایسنا استفن هاوكينگ استاد دانشگاه  کمبريج و دانشمند برجسته معاصر به دعوت پژوهشگاه دانش‌هاي بنيادي (مركز تحقيقات فيزيك نظري و رياضيات) تيرماه به ايران مي‌آيد.

وي در مدت سفر به ايران ضمن برگزاري نشست‌هاي تخصصي احتمالا در المپياد جهاني فيزيك در اصفهان نيز حضور خواهد يافت.

آن مرد با ويلچير مي‌آيد!

 

ماجراي آمدن استيفن هاوكينگ به ايران بسيار ساده آغاز شد. چند سالي است كه بنا به دعوت استادان و فيزيكدانان نظري ايران، در مدرسه فيزيك پژوهشگاه دانش‌هاي بنيادي (IPM)، سميناري با عنوان «مدرسه ريسمان» تشكيل مي‌شود.

ريسمان عنوان يكي از تئوري‌هاي فيزيك در شاخه انرژي‌هاي بالا (فيزيك ذرات بنيادي) است.  به اين ترتيب در چنين روزهايي باغ نياوران پژوهشگاه دانش‌هاي بنيادي جايي بين فرهنگسراي نياوران، كاخ نياوران و پارك نياوران، محل اجتماع بزرگ‌ترين دانشمندان ايراني است.

امسال هم اين كنفرانس كه يكي از بزرگ‌ترين رويدادهاي علمي ايران است، در باغ نياوران پژوهشگاه دانش‌هاي بنيادي برگزار شد و تعدادي از فيزيكدانان برجسته از سراسر دنيا در اين مدرسه حضور داشتند.

اما امسال مي توانست يك اتفاق ويژه بيافتد.با شركت دانشمندان بزرگ دنيا در اين برنامه علمي، آوازه آن به خيلي جاها رسيده‌است و از قضاي روزگار، يكي از كيهان‌شناسان بزرگ و معروف معاصر، يعني همان استيفن هاوكينگ هم از اين قضيه با خبر شده‌بود.

هاوكينگ تمايل داشت كه به ايران بيايد و در اين كنفرانس شركت كند. اما متاسفانه برنامه او و زمان‌بندي اين كنفرانس طوري بوده كه به هم نمي‌خورده. پس هاوكينگ هم سفرش را لغو كرده بود. اما برنامه‌ريزان اين مدرسه كه از تمايل استيفن هاوكينگ براي شركت در مدرسه ريسمان باخبر شده‌بودند، از وي تقاضا كردند كه جداگانه و براي بازديدهاي علمي به ايران بيايد.

دكتر حسام‌الدين ارفعي، معاون پژوهشي پژوهشگاه دانش‌هاي بنيادي و استاد دانشكده فيزيك دانشگاه صنعتي شريف، كه برنامه‌ريز و مدير اصلي مدرسه ريسمان است و خودش از دانشمندان برجسته كشور در زمينه ريسمان و ابرريسمان است در كنفرانس خبري كه در پژوهشگاه دانش‌هاي بنيادي برگزار شد در مورد جزئيات سفر استيفن هاوكينگ گفت:‌«بعد از اظهار علاقه استيفن هاوكينگ براي بازديد از پژوهشگاه دانش‌هاي بنيادي و شركت در مدرسه ريسمان (كه ماه پيش انجام شد) با وي تماس گرفته شد كه به دليل عدم همخواني برنامه‌هاي از پيش تعيين شده با زمان برگزاري مدرسه ريسمان، قرار شد بازديد به زمان ديگري موكول شود

آن موقع هنوز كسي از آمدن استيفن هاوكينگ به ايران خبر نداشت. شايد يكي از دلايل اين سكوت و بي‌خبري اين باشد كه دكتر محمدجواد لاريجاني كه رييس پژوهشگاه دانش‌هاي بنيادي است، تمايلي ندارد كه دانشمندان زيرمجموعه ايشان خيلي وارد فضاي رسانه‌اي شوند.

به خصوص در چند سال گذشته كه شاهد بزرگ‌نمايي‌هاي اغراق‌آميز  علمي از رسانه‌هاي گوناگون و به‌خصوص رسانه ملي بوده‌ايم. براي همين اين برنامه هم در سكوت كامل دنبال شد تا اين كه در پي هماهنگي‌هاي بعدي استيفن هاوكينگ موافقت خود را براي سفر به ايران از تاريخ 13 تا 22 ژوئيه (22 تا 31 تير ماه) اعلام كرد.

هاوكينگ قرار است كه در اين سفر علاوه بر بحث و تبادل نظر با فيزيكدان پژوهشگاه و ايراد سخنراني‌هاي تخصصي، تعدادي سخنراني عمومي هم داشته‌باشد كه البته هنوز ريز آن‌ها اعلام نشده‌است.

اما سفر استيفن هاوكينگ هم‌زمان شده با يكي از رويدادهاي بزرگ آموزشي فيزيك كه چند سالي است كه منتظر آن بوده‌ايم، يعني المپياد جهاني فيزيك. قرار است كه سي‌وهشتمين دوره المپياد جهاني فيزيك امسال در ايران و در دانشگاه صنعتي اصفهان برگزار شود و دانش‌آموزان برجسته جهان در زمينه فيزيك امسال براي اين امتحان به ايران بيايند.

دكتر سپهري، رئيس کميته برگزارکننده المپياد كه از پژوهشگران پژوهشگاه دانش‌هاي بنيادي و استاد دانشگاه شهيدبهشتي است، براي هرچه با شكوه‌تر برگزار كردن اين رويداد، بسيار زحمت كشيده‌اند. براي همين طوري برنامه‌ريزي شده كه استيفن هاوكينگ در خاتمه سفرش به ايران در مراسم اختتاميه المپياد جهاني فيزيك كه در اصفهان برگزار مي‌شود هم شركت كند.

حضور يك ميهمان رويايي

و خبر از همين‌جا به بيرون درز كرد. «تيرماه امسال ايران ميزبان يكي از پرآوازه‌ترين دانشمندان  دهه آخر قرن بيستم خواهد بود. پروفسور استيفن هاوکينگ، درپي دعوت IPM مسافرتش به ايران را تاييد کرد. اين سفر که ابتدا براي ماه آوريل برنامه‌ريزي شده بود، به دليل مشغله‌هاي پروفسور به ماه جولاي (تيرماه) تغيير کرد و با المپياد جهاني فيزيک مصادف شد

اين متن خبري است که در قسمت انگليسي سايت المپياد فيزيک (IPHO) منتشر شد. روزنامه همشهري اولين رسانه‌اي بود كه اين واقعه را پوشش داد. اما برگزارکنندگان المپياد فيزيک از ارائه توضيحات بيشتر در اين زمينه خودداري كردند: «بگذاريد در فرصت بهتر در اين باره صحبت کنيم. فعلاً مشغول ثبت‌نام تيم‌هاي شرکت کننده در المپياد هستيم. صبر کنيد کارها کمي جلوتر برود

اين تمام توضيحي بود که دکتر سپهري به ما داد و بعد هم در پاسخ به اين سؤال که آيا سفر هاوکينگ به ايران قطعي است، به اين جواب بسنده كرد: «شما از من مي‌خواهيد که به جاي هاوکينگ در مورد برنامه‌هايش جواب بدهم. »

پس از همشهري، بقيه رسانه‌ها هم به سراغ اين خبر رفتند و سرانجام دكتر ارفعي در كنفرانس خبري كه دو روز پيش در پژوهشگاه دانش‌هاي بنيادي (IPM) برگزار شد، جزييات اين سفر را تاييد كرد.

استيفن هاوکينگ در اين سفر از نقاط مختلف بازديد مي‌كند و با شخصيت‌هاي مهم علمي ملاقات خواهد داشت.

دكتر ارفعي دراين‌باره گفت: «حضور استيفن هاوكينگ در پژوهشگاه و در ديگر نقاط ايران عاملي براي شناساندن علوم به ويژه فيزيك و جايگاه مهم آن به جوانان خواهد بود؛ علاوه بر آن با توجه ويژه‌اي كه به وي مي‌شود اين امر مايه توجه بيشتر از سوي ساير دانشمندان به ايران و پژوهشگاه خواهد بود و در ارتقاي سطح كيفيت فعاليت‌هاي علمي و همچنين روابط علمي ايران با دانشمندان ساير كشورها اثر بسزايي خواهد داشت

مشهورترين دانشمند دنيا در ايران؟

استيفن هاوكينگ از دانشمندان برجسته كيهان‌شناسي و فيزيك نظري است كه نقش مهمي در فيزيك گرانش  داشته و مسايل اساسي مهمي را در اين زمينه مطرح و حل كرده‌است. او استاد فيزيك نظري در دانشكده فيزيك نظري و رياضيات كاربردي دانشگاه كمبريج و دارنده مقام CH و CBE و FRS از دربار بريتانياي كبير و صاحب كرسي لوكاسين در رياضيات كمبريج است.

هاوكينگ علاوه بر كار علمي تخصصي خود نقش مهمي را بر عمومي كردن علم داشته است و چندين كتاب در اين زمينه نوشته كه معروف‌ترين آنها «تاريخچه زمان» و «جهان در پوست گردو» است كه شهرت جهاني دارد.

اما اين كه آيا استيفن هاوكينگ به ايران مي‌آيد يا نه هنوز جاي پرسش است. هرچند كه ممكن است وي صراحتاً با اين سفر موافقت كرده‌باشد اما توجه داشته باشيد كه سفر دانشمندي به بزرگي و شهرت علمي هاوكينگ به ايران و آشنايي با فعاليت‌هاي بي‌نظير در زمينه فيزيك نظري در ايران شايد به مذاق خيلي‌ها خوش نيايد.

فعلاً كه در سايت رسمي ايشان هيچ چيزي در اين مورد درج نشده‌است و دوستان ما در كمبريج در دو، سه روز گذشته او را در محيط دانشكده فيزيك نظري دانشگاه كمبريج يا حتي شهر آكسفورد نديده‌اند. مطمئن باشيد كه در اولين فرصتي كه ايشان در آكسفورد آفتابي شوند، نظر ايشان را درباره اين سفر مي‌پرسيم و به اطلاع شما مي‌رسانيم

سفر حجمي در خط زمان!

سفر حجمي در خط زمان!

 

با آغاز فصل بهار و رويش دوباره جوانه‌ها‌ و مساعد شدن هواي تهران زمزمه سفر هاوكينگ به ايران دوباره شنيده شد.

درچند سال گذشته، روابط علمي بين‌المللي كشورمان در حوزه‌هاي مختلف با سراسر دنيا و به‌خصوص كشورهاي پيشرفته گسترش پيدا كرده است.

دراين بين پاي دانشمندان برگزيده علوم مختلف، مخصوصا برندگان جايزه نوبل در حوزه‌هاي گوناگون به ايران هم باز شده‌است و در سال پيش چند دانشمند برجسته در حوزه‌هايي نظير فيزيك و اقتصاد به ايران سفر كردند.

البته بيشتر اين سفرها نه سفرهاي كاري علمي بلكه بازديدها و سخنراني‌هاي عمومي و كلي بوده‌‌كه دانشگاه صنعتي شريف ميزبان آن‌ها بوده‌است.

اما در بعضي از دوره‌هاي كوتاه‌مدت پژوهشي كه به‌خصوص در پژوهشگاه دانش‌هاي بنيادي (مركز تحقيقات فيزيك نظري و رياضيات- IPM) برگزار مي‌شود، گروهي از دانشمندان برجسته علومي مثل رياضيات، فيزيك و علوم شناختي به ايران سفر كرده و سخنراني‌هاي علمي و دوره‌هاي كوتاه‌مدت درسي برگزار كردند كه در گسترش توجه جهاني به‌پيشرفت‌هاي علوم در ايران و پويايي و به‌روز بودن محيط علمي كشورمان بسيار تاثيرگذار بوده‌است.

سال گذشته در چند دوره صحبت از دعوت استفن هاوكينگ، كيهان‌شناس برجسته به ايران و سپس قبول دعوت اين سفر از سوي وي شد. درآن زمان معاون پژوهشي پژوهشگاه دانش‌هاي بنيادي، دكتر ارفعي كه به طور رسمي از هاوكينگ دعوت كرده‌بود،  اعلام كرد‌ سفر هاوكينگ به‌ايران قطعي است.

اما متأسفانه در زماني كه براي سفر درنظر گرفته‌شده‌بود،  استفن هاوكينگ كه مشكلات جسمي زيادي ناشي از بيماري ALS دارد، در‌گير بيماري‌اش شده‌بود و اين سفر به تعويق افتاد. البته درهمان زمان هم زمزمه‌هايي مبني بر عدم تمايل عده‌اي براي سفر هاوكينگ به ايران شنيده‌شد.

چنان كه پيش از آن هم قرار بود گابريل گارسيا ماركز، نويسنده شهير آمريكاي لاتين به ايران سفر كند كه اين سفر هم منتفي شد. اما ما هيچ وقت نفهميديم كه اين عده چه كساني هستند! به‌هرحال توهم توطئه هم اين مواقع توجيه خوبي است.

فيزيك بدني استفن هاوكينگ و جنجال‌هاي علمي و نظرات شخصي و غيرعلمي كه او در سال‌هاي پاياني قرن بيستم ابراز كرد،  او را به چهره جذاب،  مشهور و خبرساز علمي تبديل كرد.

طوري كه بسياري از افرادي كه در محيط علمي قرارندارند يا با جريان علمي آشنا نيستند، تصور مي‌كنند‌ او بزرگترين فيزيك‌دان بعد از آلبرت اينشتين است.

البته او كيهان‌شناس برجسته‌اي‌ است و نظرات بديعي در زمان خود درباره سياهچاله‌ها و ترموديناميك آن‌ها ارائه داده و شايد اگر بدبيني دائمي كميته نوبل نسبت‌به كيهان‌شناسي نبود،  الان او هم يك جايزه نوبل در جيبش داشت.

اما نوشتن چند كتاب علمي براي خوانندگان غيرمسلط به علوم و به‌خصوص كتاب مشهور «تاريخچه زمان» كه پرفروش‌ترين كتاب دنيا دراين زمينه بوده‌است،  او را درخارج از جهان علم بسيار مشهور كرده‌است.

به‌اين ترتيب، سفر هاوكينگ به ايران، براي بسياري از مردم جذاب است. به‌خصوص كه او باچنين وضعيت جسماني توانسته‌است سال‌ها درمتن جريان علمي قرار بگيرد و اين اراده بي‌نظير و شگفت‌انگيز او مي‌تواند مايه اميدي براي همه كساني باشد كه با نقص‌هاي فيزيكي و بدني، ذهني پويا و فعال در زمينه‌هاي گوناگون دارند.

با وجود لغو سفر سال گذشته هاوكينگ به‌ايران،  در آستانه سال جديد،  پژوهشگاه دانش‌هاي بنيادي اعلام كرد كه احتمالا بهار امسال،  تهران ميزبان اين كيهان‌شناس برجسته خواهد بود.

البته اين نخستين سفر هاوكينگ به ايران نيست. او حدود 35 سال پيش،  به‌عنوان يك توريست براي بازديد از نقاط تاريخي كشورمان،  به ايران آمده‌بود اما سفر درپيش‌رو،  اگر لغو نشود،  اولين سفر علمي او به كشورمان خواهد بود.

دكتر محمد جواد لاريجاني، رئيس پژوهشگاه دانش‌هاي بنيادي دراين‌باره مي‌گويد: «پروفسور استفن هاوكينگ قرار بود اواخر تيرماه گذشته، در يك سفر ۱۰ روزه به ايران بيايد كه اين سفر،  به‌خاطر مشكلات جسماني به‌تعويق افتاد. اما بعد از اين كه مشكلات جسماني او برطرف شد شرايط جوي و آب‌وهوايي ايران براي سفر هاوكينگ مناسب نبود. اما الان هم اكنون مقدمات سفر اين دانشمند براي بهار 87 آماده شده‌است.» آمدن او به ايران مي‌تواند اتفاقي جالب براي دوستداران علم در كشورمان باشد‌، البته اگر اين اتفاق بيفتد.

فيزيك‌دان جنجالي

هاوكينگ يكي از جنجالي‌ترين فيزيك‌دانان در محيط علمي بوده‌است. او ابتدا در جواني ادعا كرد كه تا دهه ۱۹۸۰، فيزيكدانان با ساخت نظريه ابرگرانش، گرانش و مكانيك كوانتمي را در قالب نظريه‌اي واحد بيان خواهند كرد به‌اين ترتيب، نظريه‌اي براي توجيه همه‌چيز خواهند يافت.

اما بعد كه اين اتفاق نيفتاد، اد‌عا كرد كه تا سال ۲۰۰۰، ‌نظريه ابر ريسمان، قادر به توضيح همه جهان خواهد بود. اما با پيشرفت علم؛ او هم بالاخره متوجه شد كه قضيه به‌اين سادگي‌ها هم نيست!

براي همين سرانجام در چند سال پيش از اين ادعاها اظهار پشيماني كرد و در كنفرانسي معروف گفت كه راه علم بسيار طولاني‌تر از اين حرف‌هاست.

تجربه گرانش صفر

در ۶۵‌ امين سالگرد تولد هاوكينگ، در ژانويه ۲۰۰۷ او اعلام كرد كه تمايل دارد‌ به فضا سفر كرده و بي‌وزني در فضا را تجربه كند. او نمي‌تواند به‌دليل شرايط جسماني‌اش به فضا برود براي همين در آوريل سال گذشته او سوار بر هواپيماي مخصوص ناسا براي تمرين‌هاي فضايي شد كه به مناطق فوقاني جو مي‌روند.

اين هواپيماها پس از اوج گرفتن، سقوط آزاد مي‌كنند. بياني ساده از اصل نسبيت عام اينشتين كه هاوكينگ متخصص آن است  و مي‌گويد سقوط آزاد در ميدان گرانشي يك‌نواخت، برابر با حالت گرانش صفر (بي‌وزني) است (جرم گرانشي و لختي يكي هستد).

به‌اين‌ترتيب، هاوكينگ كه تئوري نسبيت عام را به‌خوبي درك كرده و يكي از متخصصين آن است، اين‌بار آن را تجربه كرد.

علم براي عامه

استفن هاوكينگ، با نوشتن كتاب «تاريخچه زمان» در سال 1988 انقلابي در «نوشتن مطالب پيچيده علمي براي عامه» به‌پا كرد.

اين كتاب كه پرفروش‌ترين كتاب علمي دنيا و يكي از پرفروش‌ترين كتاب‌ها (غير از كتاب‌هاي مقدس) در تاريخ است، بدون داشتن حتي يك فرمول (از E=mc2 صرف‌نظر مي‌كنيم كه معروف‌ترين گزاره ‌علمي است) مباحث پيچيده گرانش، نسبيت‌عام، مكانيك كوانتمي و سرانجام تلفيق آن‌ها در نظريات مربوط به گرانش كوانتمي را براي عموم توضيح مي‌دهد.

او در سال 2001 كتاب ديگري در ادامه تاريخچه زمان منتشر كرد كه عنوانش «جهان در پوست گردو» است.

هاوكينگ در اين كتاب به مباحث جديدتر گرانش كوانتمي،  كه در دهه پاياني قرن بيستم مطرح شدند مي‌پردازد. هردو اين كتاب‌ها به‌فارسي ترجمه و چاپ شده‌اند.

هاوكينگ كيست؟

پروفسور استفن ويليام هاوكينگ،  دارنده مقام‌هاي CH (همنشين افتخاري پادشاه بريتانيا)،  CBE (سردار امپراتور بريتانيا- يكي از بالاترين مقام‌هاي افتخاري دربار)،  FRS (عضو انجمن پادشاهي) و FRSA (عضو انجمن پادشاهي فنون) فيزيكدان و كيهان‌شناس نظري و صاحب كرسي لوكاسين در رياضيات‌در دانشگاه كمبريج است.

كرسي‌اي كه قبل از او تنها 16 دانشمند ديگر صاحب آن بوده‌اند كه معروف‌ترين آن‌ها، بزرگ‌ترين دانشمند همه قرون و اعصار، سر آيزاك نيوتون است.

يكي ديگر از دانشمندان مشهور صاحب اين كرسي هم فيزيك‌دان برجسته انگليسي و از بنيان‌گذاران مكانيك كوانتمي نوين،  پل آدرين موريس ديراك است.هاوكينگ در دنياي علم به‌خاطر پژوهش‌هايش در زمينه گرانش كوانتمي مشهور است.

او در دهه 1970 با همكاري فيزيكدان برجسته،  راجر پن‌روز،  نشان داد كه سياهچاله‌ها واقعيتي در كيهان هستند كه براساس نظريه گرانش اينشتين (نسبيت عام)،  توجيه مي‌شوند. او همچنين پيش‌بيني كرد كه سياهچاله‌ها از خود تابش مي‌كنند كه اين تابش الان به «تابش هاوكينگ» معروف است.

هاوكينگ در نخستين روزهاي زمستان سال 1942 از پدري زيست‌شناس و مادري خانه‌دار به‌دنيا آمد. خانواده هاوكينگ در شمال لندن زندگي مي‌كردند اما در آن زمان نيروي هوايي نازي،  به‌شدت لندن را بمباران مي‌كرد.

براي همين در آخرين هفته‌هاي حاملگي،  مادرش براي درامان ماندن نوزاد از خطرات ناشي از جنگ،  به آكسفورد رفت و استفن در آن‌جا به‌دنيا آمد. بعد از آن،  خانواده به لندن برگشت و در سنت آلبان در شمال اين‌شهر ساكن شد.

هاوكينگ تحصيلات ابتدايي‌اش را تا 10 سالگي در مدرسه دخترانه سنت آلبان شروع كرد چون آن مدرسه، يكي از بهترين محيط‌هاي آموزشي بود. اما بعد از اين سن ديگر پسران نمي‌توانستند در اين مدرسه دخترانه تحصيل كنند.او تحصيلات دانشگاهي‌اش را در «يونيورسيتي كالج» آكسفورد آغاز كرد.

پدرش اصرار داشت كه او پزشكي بخواند اما او رياضيات را ترجيح داد و پس از مدت كوتاهي به فيزيك تغيير رشته داد. ‌يكي از استادان حل تمرين او در آن‌زمان درباره قدرت شگفت‌انگيز ذهني و تسلط او به مسائل مختلف علمي مي‌گويد كه كافي بود كه در اخبار روزمره مثلاً در روزنامه نيويورك‌تايمز بخواند كه فيزيك‌داني، فلان كشف نظري را انجام داده‌است.

آنگاه او با همين سرنخ كوچك اين محاسبات و كشفيات را دوباره انجام مي‌داد،  بدون اين‌كه از جايي كمكي بگيرد. بعد از گرفتن ليسانس،  براي ادامه تحصيل در كيهان‌شناسي نظري،  وارد كمبريج شد.

در آن زمان بود كه علايم بيماري ALS (از كارافتادگي سلول‌هاي عصبي حركتي) در او ظهور كرد. در چنين وضعيتي بود كه او در سال 1965، دكترايش را گرفت. پزشكان به‌او گفته‌بودند كه تنها چند ماه زنده‌مي‌ماند.

نخستين ازدواج هاوكينگ در همان‌سال با جين ويلد،  دانشجوي زبان‌شناسي كمبريج بود؛  ازدواجي كه در سال 1991 فرجامش طلاق بود. بعد از آن هاوكينگ در 1995 با الين ميسون، پرستارش ازدواج كرد.

الين همسر سابق ديويد ميسون، برنامه‌نويس نخستين ويرايش برنامه كامپيوتري بود كه هاوكينگ را قادر به برقراري ارتباط با بيرون مي‌كرد. البته اين ازدواج هم، فرجامش طلاق بود

کتاب نوشته هاوکینگ و دخترش لوسی

هاوکینگ:‌ علم باید به اندازه داستان مهیج باشد

 

اخترفیزیکدان انگلیسی استفن هاوکینگ که کتابی جدیدش در باره کیهان برای کودکان به در حال انتشار است، از تمایل خود به "مهیج‌کردن علم واقعی به اندازه داستان های علمی - تخیلی" سخن گفت.

به گزارش خبرگزاری فرانسه استفن هاوکینگ دوشنبه 3 سپتامبر (12 شهریور) در دانشگاه کمبریج که او استاد آن است، به خبرنگاران گفت: "توضیح دادن چیزها به کودکان ساده‌تر است زیرا آنها ذهن‌هایی گشوده دارند و مشتاق آموختن هستند."

کتاب جدید هاوکینگ با نام "راهنمای سری جرج برای جهان" George's Secret Key to the Universe اولین کتاب از یک سه‌گانه طراحی‌شده است، که طرز کار منطومه شمسی، سیارک‌ها، سباهچاله‌ها - یکی از موضوع‌های مورد علاقه هاوکینگ - و سایر اجرام سماوی را با زبان گروهی از قهرمانان کمسن و سال بیان می‌کند.

این کتاب پنج‌شنبه این هفته به زبان فرانسه و هفته بعد  به زبان انگلیسی منتشر خواهد شد و قرار است در 29 کشور فروخته شود. دومین کتاب از این سه‌گانه سال آینده منتشر خواهد شد.

کتاب حدید هاوکینگ و دخترش 

هاوکینگ این کتاب را به همراه دخترش لوسی، که ایده  آن را مطرح کرد، و کریستوف گالفارد، اولین فرانسوی که یک تز دکترا درمورد نظرات هاوکینگ می‌نویسد، نوشته است.
هاوکینگ گفت: "هدف ما این است که علم واقعی را به همان اندازه داستان‌های علمی- تخیلی  هیجان‌انگیز کنیم"

لوسی هاوکینگ که خود روزنامه‌نگار و نویسنده است، به خبرنگاران گفت یکی از چیزهایی که پدرش مرتب به آن اشاره می کرد این بود " به اندازه کافی داستان علمی- تخیلی وجود دارد، ما باید به حقایق علمی بپردازیم."

گالفارد نیز در این نشست خبری گفت که این سه‌گتنه به هدف "فراهم‌آوردن دیدگاه مدرنی از کیهان‌شناسی از مهبانگ تا زمان حاضر است."

او افزود: "همه آنچه ما در جهان می‌بینیم دقیقا مربوط به وقایعی است که در قبل رخ داده‌اند."

تنها عنصر تخیلی کتاب هاوکینگ، ابرکامپیوتری به نام کاسموس است که راه را برای سفر جرج و دوستانش  بر روی یک سیارک به درون فضا می‌گشاید.

هاوکینگ در باره کتابش گفت:‌ "تا به حال کتابی مانند این ندیده‌ام. فکر می‌کنم کتابی منحصر به فرد باشد."

زندگینامه خودنوشت هاوکینگ

لذت بردن از زندگي

خواب ديدم  كه چیزهای بسیار با ارزشی وجود دارد كه بايد در عين ناتواني انجام داد. رؤیاهای دیگری كه چندین بار دیدم، این بود كه باید زندگی‌ام را برای نجات دیگران قربانی كنم.

بسياري از ما معلوليت را نااميدي، پايان كار و زندگي دانسته به خلوت‌خانه پناه برده و انزوا و گوشه‌گيري پيشه مي‌كنيم. اما توانايي‌هاي انسان بيش از اين‌هاست و نمونه‌هاي واقعي نيز كه اين ايده را ثابت كنند پرشمارند.

 آنچه در ادامه مي‌خوانيد گوشه‌اي از زندگي سراسر اميد و تلاش مداوم با موفقيت فيزيكدان مشهور و صاحب‌نام انگليسي استفان‌هاوكينگ است كه با وجود معلوليت پيچيده سلسله اعصاب، صاحب كرسي فيزيك در دانشگاه كمبريج است، با هم مي‌خوانيم.

 اغلب مورد سؤال قرار می‌گیرم كه «احساس شما در مورد بیماری ALS چگونه است؟» پاسخم طولاني نیست: من در حد امكان تلاش می‌كنم تا زندگی را به‌طور عادی پیش ببرم. درباره شرایط خودم فكر نكنم و به خاطر چیزهایی كه ندارم تأسف نخورم.

برای من ضربه بزرگی بود كه كشف كنم بیماری سلسله اعصاب دارم. در زمان كودكی هرگز یك سیستم فیزیكی هماهنگ و كامل بدنی نداشتم. در انواع بازی‌های با توپ خوب نبودم، دست خط من اغلب موجبات یأس و نومیدی آموزگارانم را فراهم می كرد.

شاید دلیل آن اين بود كه به ورزش و فعالیت‌های بدنی اهمیتی نمی‌دادم. اما به نظر می‌رسید كه در سن هفده سالگی هنگام ورود به دانشگاه آكسفورد مسائل تغییر كرده است. در دانشگاه رشته ورزشی‌ام را قایقرانی انتخاب كردم. پاروزنی من در حد استاندارد نبود ولی در مسابقه ورودی كالج قبول شدم.در سومین سال دانشگاه آكسفورد، متوجه شدم كه به تدریج مهارت خود را دارم از دست می‌دهم.

وقتي وارد دانشگاه كمبریج شدم، زمانی كه پدرم متوجه بیماری من شد، مرا نزد پزشك خانواده برد و او مرا به یك متخصص معرفی كرد. خلاصه پس از بیست و یكمین سالروز تولدم، برای یك سری آزمایشات به بیمارستان مراجعه كردم. به مدت دوهفته در آنجا بودم و در این مدت آزمایش‌های متنوعی روي من انجام شد.

 ولی پس از این همه نگفتند كه بیماری من چیست، جز اینكه فهميدم بيماري من تصلب شدید بافت‌ها نبود و یك مورد نمونه بود. به هرحال این طور نتیجه گرفتم كه آنها انتظار بدترشدن بیماری مرا دارند و اینكه هیچ كاری هم نمی‌توانند انجام دهند جز اینكه مقداری ویتامین به من بدهند.

واقعیت این بود كه من بیماری غیر قابل علاجی داشتم، اینكه چنين بیماری در ظرف چند سال مرا از بین می‌برد، برایم یك ضربه بود. چرا اين بيماري بايد به سراغ من بيايد؟ چرا می‌بایست زندگی ام این گونه به پايان برسد.

 زمانی كه در بیمارستان بستری بودم، پسری را می‌دیدم كه بعداً به طورمبهمی فهمیدم از سرطان خون درگذشته است. او در تخت مقابل من بستری بود. این منظره نشانه خوبی نبود. اما آنجا آشكارا افرادی بودند كه وضعشان بسیار بدتر از من بود و حداقل شرایط من طوری بود كه بيماري خودم را احساس نمي‌كردم. هرگاه تمایل به تأسف برای خودم پیدا می‌كنم، آن پسر را به یاد می‌آورم.

 ندانستن اینكه چه چیزی در جریان است تا برایم اتفاق بیفتد، یا چگونه بیماری من به سرعت پیشرفت خواهد كرد، مرا در یك پایان آزاد قرار می‌داد. دكترها مرا تشویق به بازگشت به كمبریج و پیش بردن تحقیقاتی كردند كه در نسبیت عام و نجوم آغاز كرده بودم. ولی پیشرفت چندانی به دست نمی‌آوردم زیرا زمینه زیادی در ریاضیات نداشتم. به هرحال ممكن بود كه مدت زیاد و كافی زنده نباشم تا دكترای خود را به اتمام برسانم. احساس تراژیكی داشتم.

 رؤیاهای من در آن زمان آشفته بود. پیش از آنكه بیماری‌ام تشخیص داده شود، زندگی بسیار خسته‌كننده شده بود. به نظر نمی‌رسید هيچ كار‌ی ارزش انجام دادن داشته باشد. ولی به فاصله كوتاهی پس از این كه از بیمارستان خارج شدم، خواب دیدم كه برای عمل جراحی به بیمارستان می‌روم.

 ناگهان دریافتم كه چیزهای بسیار با ارزشی وجود دارد كه می‌توانم انجام دهم، اگر مهلت داشتم. رؤیاهای دیگری كه چندین بار دیدم، این بود كه باید زندگی‌ام را برای نجات دیگران قربانی كنم. پس از این همه، اگر قرار بود بمیرم، مرگ من می‌بایست اثر خوبی داشته باشد. ولی نمردم و در واقع گرچه سايه تاريك ابری روی آینده‌ام سنگینی می‌كرد، با شگفتی دریافتم كه نسبت به قبل، از زندگی لذت بیشتری می‌برم.

 

 در تحقیقات پیشرفت كردم و با دختری به نام جین وایلد نامزد شدم. دختری كه در همان زمان تشخیص بیماری‌ام با او آشنا شده بودم. این آشنایی زندگی مرا تغییر داد و به من چیزی هديه كرد كه برای آن زندگی كنم و نیز این معنی را می‌داد كه اگر می‌خواستیم ازدواج كنیم باید شغلی به دست می‌آوردم.

بنابراین از یك انجمن تحقیقات در دانشگاه كمبریج درخواست كار كردم. با كمال شگفتی عضویت من پذیرفته شد و ما چند ماه بعد ازدواج كردیم. عضویت در انجمن، مسأله استخدام فوری مرا نیز حل كرد.

 من خوشبخت بودم كه در زمینه فیزیك نظری به كار مشغول شدم. زیرا این كار یكی از معدود زمینه‌هایی بود كه شرایط بدنی در آن مانعی جدی به حساب نمی‌آمد. پیشرفت علمی‌ام نیز افزایش پیدا كرد. در همان زمان بود كه عدم توانایی‌های من آشكارتر شد و این باعث شد كه من فقط تحقیق كنم بدون اینكه اجباری در ارائه سخنرانی یا تدریس داشته باشم.

بعد از چهارسال، بالا و پایین رفتن از پله‌ها بسیار دشوار می‌شد. در همین زمان، دانشكده قدردانی نسبتاً بیشتری از من كرد. آنها آپارتمانی را در طبقه همكف به من عرضه داشتند كه در مالكیتشان بود.

آن خانه برای من بسیار مناسب بود زیرا اتاق‌های بزرگ و درهای عریض داشت. می‌توانستم راحت با صندلی چرخدار برقی به دپارتمان‌های دانشگاه یا دانشكده خود دسترسی داشته‌ باشم. ضمناً آن خانه برای 3 فرزند ما هم قشنگ و مناسب بود. زیرا اطراف آن باغی بود كه به وسیله باغبان‌های دانشكده نگهداری و مراقبت می‌شد.

تا سال 1974 من قادر بودم كه خودم غذا بخورم، به تختخواب بروم و بیرون بیایم. جین به من كمك می‌كرد و مراقبت و تربیت بچه‌ها را هم بر عهده داشت. بدون این كه از خارج منزل كمكی داشته باشد.

 مسائل هر روز مشكل‌تر می‌شد بنابراین ما ناچار شدیم از یكی از دانشجویان گروه تحقیق خود بخواهیم تا با ما زندگی كند. براي راحتی بیشتر من و مراقبت كامل، آنها با هم به من كمك می‌كردند كه برخیزم و به تختخواب بروم. از سال 1980 پرستاران خصوصی برای یك تا دو ساعت صبح و شب به خانه ما می‌آمدند. این موضوع ادامه داشت تا اینكه در سال 1985 دچار ذات‌الریه شدم. مجبور به عمل شكافتن نای برای جلوگیری از خفگی بودم. پس از آن می‌بایست برای تمام 24 ساعت پرستار داشته باشم و این با كمك‌های چندین مؤسسه عملی شد.

 قبل از عمل جراحی، حرف زدنم بدتر شده بود. آن چنان كه تنها تعداد كمی كه مرا به خوبی می‌شناختند، حرف‌هايم را می‌فهميدند. اما حداقل می‌توانستم با اشخاص ارتباط برقرار كنم. مقالاتی را با دیكته كردن به یك منشی تهیه كردم و سمینارهایی از طریق یك نفر مفسّر كه كلمات مرا روشن‌تر و واضح‌تر تكرار و بیان می‌كرد، برگزار نمودم.

 بعد از عمل، توانايی حرف زدن را كامل از دست دادم. برای مدتی تنها راهی كه می‌توانستم ارتباط برقرار كنم این بود كه واژه‌ها را حرف به حرف هجی كنم. آن‌هم با بالا بردن ابروهایم، زمانی كه شخص كمك‌كننده، حروف الفبا را روی یك صفحه نشان می‌داد. به راستی كار بسیار مشكلی است كه یك سخنرانی را به این شكل اجرا كنیم و یا به تنهایی یك مقاله علمی بنویسیم.

به هرحال یك كارشناس متخصص كامپیوتر در كالیفرنیا به نام والت وولتوز كه وضع بد مرا شنیده بود، برنامه‌ای كامپیوتری را كه طرح كرده بود برايم فرستاد. این برنامه به من اجازه می‌داد تا واژه‌ها را از یك سری واژه روی مونیتور انتخاب كنم و این‌كار با فشار یك دكمه عملی می‌شد. برنامه همچنین با یك دكمه قابل كنترل بود و با حركت سر یا چشم عمل می‌كرد. به اين ترتيب آنچه را می‌خواستم بگویم می‌ساختم و به یك كامپیوتر سخنگو ارسال می‌كردم. ابتدا برنامه مزبور را روی یك كامپیوتر رومیزی به اجرا در آوردم.

 دیوید میسون، مسئول برقراری ارتباطات دانشگاه كمبریج یك كامپیوتر قابل حمل و یك كامپیوتر سخنگو را روی ویلچر من سوار كرد. این روش مرا بیش از آنچه قبلاً می‌توانستم، قادر به ارتباط كرد.

 من اكنون می‌توانم به ميزان 15 واژه در دقیقه بسازم. به این ترتیب می‌توانم آنچه را كه مي خوانم روی یك دیسك نيز ضبط كنم، سپس می‌توانم آن‌را چاپ كنم. با به كار بردن این روش، من یك كتاب و حدود 12مقاله علمی نوشته‌ام. همچنین گفت‌وگوهای علمی و حتی معمولی بسياري انجام داده‌ام كه تمام آنها به خوبی از طرف مخاطبان دریافت شده است.

 تنها اشكال در این است كه به صدای من تلفظ آمریكایی می‌دهد!من در واقع در تمام طول زندگی بزرگسالی خود دچار بیماری سیستم سلسله اعصاب بوده‌ام. ولی این بیماری هرگز مرا از داشتن یك خانواده بسیار جذاب و موفقیت در كارم باز نداشته است. سپاس خود را از كمك‌های همسرم جین، فرزندانم و تعداد زیادی از دوستان و مؤسسات مختلف ابراز می‌كنم. من خوشبخت بوده‌ام به خاطر اینكه شرایط بیماری من بسیار آهسته‌تر از موارد مشابه، پیشرفت كرده است و این نشان دهنده آن است كه انسان نیاز دارد هیچ گاه امید خود را از دست ندهد